گفت و گو با مسئول تماشاخانه های سیار کانون درباره کار جذاب امام رضایی اش/ «مسیر هشتم» سفیر آرزوهای بچهها شد
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۸۰۱۷۵
به گزارش قدس آنلاین، این تماشاخانهها با هدف تقویت عدالت فرهنگی و ایجاد پایگاههای اجتماعی، در سالهای ابتدایی راهاندازیاش، بخشی از تولیدات کانون را به مناطق صفر مرزی و فاقد سالنهای تئاتر و سینما میبرد تا اینکه در زمان جنگ تحمیلی تماشاخانه به اتاق عمل بیمارستان صحرایی تبدیل و پس از آن با نمایشهای آیینی و مذهبی احیاء شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مسیر هشتم» چگونه شکل گرفت؟
لیلا شویدی، مسئول تماشاخانههای سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره ایده تا اجرای کاروان «مسیر هشتم» اینطور میگوید: سالهای گذشته در مرکز تئاتر کانون نمایش «کلاغ بلا، توپ طلا» با مضمون دینی و آیینی به کارگردانی علی یداللهی تولید شده بود. طرح «مسیر هشتم» نیز از طرف زینالعابدینی مدیر مرکز تئاتر کانون و علی یداللهی کارگردان این نمایش به واحد تماشاخانه سیار ارائه شد و ما در شورای کانون آن را چکشکاری کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم به عنوان یک کاروان فرهنگی ـ هنری و آیینی با هدف آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ و آرمانهای رضوی، مسیرمان را از مبداء ورود امام رضا(ع) به ایران که در مرز شلمچه است بر مبنای قدمگاههای حضرت آغاز و در مسیری که طی کردند تا به مشهد رسیدند، ادامه دهیم. البته تعداد قدمگاهها زیاد است و ما براساس روایتهای معتبر، قدمگاههای اصلی که در مسیر حرکتمان بود را انتخاب کردیم و به دلیل اینکه دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه(س) شروع میشود این قدمگاهها را تقسیمبندی کردیم و با عبور از استانهای خوزستان، یزد و ... به خراسان رضوی رسیدیم.
عبور کاروان از قدمگاهها
طی این سفر در محلههای مختلف و در برجستهترین قدمگاههای آبادان، اهواز، بهبان، شیراز، اقلید، یزد و ... برای بچهها اجرا داشتیم و در حال حاضر هم در خراسان هستیم.
وی با بیان اینکه «مسیر هشتم» تمام نمیشود، تاکید میکنند: این طرح سالیانه کار خودش را ادامه میدهد و ممکن است مسئولان کانون مسیر دیگری داشته باشند که آنها را نیز تجربه خواهیم کرد.
وی با بیان اینکه تئاتر، هنری گسترده و یک واسطه تربیتی مناسب است و میتوان عمیقترین مفاهیم را با زبانی ساده و نمایشی به بچهها ارائه کرد، به اهمیت مفاهیم دینی اشاره و در ادامه تصریح میکند: مضامین دینی ما بسیار ارزشمند و والا هستند. به طور مثال اگر بخواهید اهمیت احترام به والدین و یا سیره نبوی را به بچهها انتقال دهید باید یک ابزار موثر انتخاب کنید تا بتوانید به نتیجه درستی برسید.
برنامههای جذاب و متنوعی برای بچههای ترتیب دادیم
شویدی با تاکید بر اینکه تماشاخانهها سفیران فرهنگی هستند، متذکر میشود: سفیرانی که هم باید بار آثار دینی را به دوش بکشند و هم آثار هنری را و این نمایشهای دینی را باید در قالبهای ملموستر و جذابتر به بچهها ارائه داد که همین هم مسئولیت ما را سنگینتر میکند. خوشبختانه نمایشی که در کاروان «مسیر هشتم» برای بچهها اجرا میشود زبانی شیرین دارد و درباره روایتهای حضرت رضا(ع) است. ضمن اینکه نمایش «کلاغ بلا، توپ طلا» از نظر کیفیت در سطح بسیار خوبی است و کار سختی را در حوزه روایت انجام میدهد. علی یداللهی که از پیشکسوتان نمایش آیینی و دینی است و از تکنیکهای ویژهای برای این نمایش بهره گرفته است. علاوه بر اجرای این نمایش، نقالی، پردهخوانی، مناجاتخوانی و مَنقَبَتخوانی با اجرای محمدرضا معجونی خادم حرم امام رضا(ع)، سرود و نمایش فیلمهای انیمیشن از برنامههای دیگر ما در این کاروان است.
نایبالزیاره عاشقان امام رضا(ع) بودیم
شویدی درباره تجربه حضور در قدمگاهها و استقبال کودکان و نوجوانان در برنامههای متنوع تماشاخانه سیار یادآور میشود: «مسیر هشتم» یک سفر معنوی است و از همان شلمچه که این سفر را آغاز کردیم اتفاقات بسیار جذاب و متفاوتی برایمان افتاد. ما به درخواست بسیاری از اهالی مناطق مختلف در مساجد اجرای برنامه داشتیم که اتفاق خیلی خوب و البته نادری است. خوشبختانه بچهها استقبال خیلی خوبی از ما کردند و جالب است بدانید خیلیها آرزوهایشان را به ما گفتند و درخواست کردند نایبالزیاره آنها باشیم. حتی مادرانی که فرزندانشان بیمار بودند التماس دعا داشتند و فضای معنوی عجیبی در سفر حاکم بود و درواقع ما سفیر آرزوها و خواستههایشان از امام رضا(ع) شدیم.
وی با یادآوری خاطرهای شیرین از این سفر میگوید: این مسیر را از خورستان تا حرم امام رضا(ع) با خاطراتی شیرین و به یادماندنی طی کردیم. من چندین مادر را به آغوش کشیدم و حامل نامهها و دستنوشتههایشان به حرم مطهر امام رضا(ع) بودم، آنها حتی نذورات خود را هم به ما دادند که برایشان به مشهد بیاوریم و از خوراکیهای شهرشان هم به ما دادند که توشه راهمان باشد.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: تماشاخانه سیار تماشاخانه ها امام رضا ع مسیر هشتم قدمگاه ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۸۰۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.